ما همیشه یادمون میره. همیشه فراموش می کنیم. این فراموشی باورنکردنیه. باورمون نمیشه این همه فراموشی رو.
و من نمی خوام فراموش کنم. هیچ چیز رو هیچ چیز رو نمی خوام فراموش کنم. می خوام اون قدر توانا باشم که از بخاطر آوردن نترسم.
یه ترس های پنهانی توی ماست که همیشه فراموشی رو تقویت می کنه.
خب چرا نمی گیم دیروز دیروز بود و تموم شد؟ چرا نمی گیم امروز یه روز دیگه ست؟
چرا باور نمی کنیم که با همه وابستگی امروز به دیروز و فردا باز هم امروز یه روز دیگه ست؟