ﻧﻤﻴﺸﻪ اﺯ ﻛﻴﻨﻪ ﻭاﻧﺘﻘﺎﻡ ﺣﺮﻑ ﺯﺩ و ﻃﺮﻓﺪاﺭ ﺣﻘﻮﻕ ﺑﺸﺮ ﺑﻮﺩ! ﻧﻪ ﺗﺎ ﻛﻴﻨﻪ ﺗﻮ ﻗﻠﺐ و ﻗﻠﻤﺖ ﻫﺴت ﺗﻮ ﻫﻢ ﺩﺭ ﻫﻴﭻ ﺁﻳﻨﺪﻩ اﻱ ﻧﻤﻴﻮﻧﻲ ﺣﻘﻮﻕ ﺑﺸﺮ ﺭا ﺭﻋﺎﻳﺖ ﻛﻨﻲ.

حتما انتقاد و انتقاد ازخود و بالا بردن سطح پذیرش آن در فرد و جامعه از مهم ترین و راهگشا ترین خصوصیات انسان نوین و متکامله.

31 شهریور ماه 1383

هر روز بیشتر برای نوشتن تحریک می شوم! دلم میخواد اونقدر بنویسم که دیگه رمقی برام نمونه!

ولی شما مجبور نیستید بخونید! می نویسم تا راحت بشم! حتما برای شما هم چنین احوالاتی پیش میاد!

لزومی نداره که مزاحم گوش دیگران بشیم و مجبورشان کنیم به چس ناله های ما گوش بدن!

اینجا همینطور می نویسیم و یه احساس مشترک با هم پیدا می کنیم و آروم میشیم!

حالا اگه اون احساس مشترک بهمون دست نداد اون هم مهم نیست! مگه حتما باید به نقطه های مشترکی برسیم؟

اینهمه آدم که شعار های مشترک دادند کجا را گرفتند که ما بگیریم؟!

بیاییم زیبائی را در تفاوت ها و سلیقه های جور و واجورمون بیینیم! در همون آهنگ هایی که ممکنه تو گوش بدی و من خوشم نیاد وبرعکس!

میخوام یه لحظه فکر کنم چرا تو از این آهنگی که من اینقدر بدم میاد خوشت میاد؟ هان؟ تو توش چی می بینی که من نمبینم؟!!!!!!!!

می خوام خودمو بگذارم جای تو و از دریچه تو به اون آهنگ گوش بدم!

خب چطور می تونم خودم رو جای توقرار بدم در حالی که اصلا نمی شناسمت!!!!!!

یه مشکل گنده از جانب همه ما وجود داره اون که سعی نمی کنیم موقعیت دیگری را درک کنیم!!

دارم فکر می کنم اگر وضعیت طرف مقابل را بفهمم و کم و کاستی هایش را درک کنم حتما بهتر  خواهم تونست باهاش مشکلاتم را حل کنم یا حداقل تخفیف بدم !

خلاصه شاید بتونم به راز عشق گوش دادنش به اون آهنگ یا چشم دادنش به اون فیلم را کشف کنم!

حتما می پرسی خب کشف کنی که چی؟

می گویم از موضع بالا و من خیلی برتر هستم و تو خیلی سطحی باهاش برخورد نکنم و فاصله ام را باهاش زیادتر از این که هست نکنم!

خیلی از ماها در حال رفتاری کاملا متکبرانه با مردم عام هستیم و خبر نداریم که هیچ بلکه از اونهمه فروتنی مان هم یواشکی بخود میبالیم!

من گاه یکی از این بدترین ها هستم! شاید حرف نزنم ولی عزیزترین دوستم گفت نگاهت آنروز خیلی حالت تحقیر داشت!

من هنوز دارم به حرفش فکرمیکنم و توخودم دنبال همه رفتارهای ناآگاهانه ای که تحقیرآمیز جلوه می کنه می گردم!

وای ما چرا اینطور تربیت شدیم؟ من گریه م میگیره که اینطور باشم و خودم هم نفهمم!

نه هیچوقت نخواسته ام اونطوری باشم ولی انگار شده!!!!

قول  می دم پسر خوبی باشم . و تغییراتی توخودم بدم و یا حداقل بیشترمراقب رفتار و گفتار و کردارم باشم