ﻧﻤﻴﺸﻪ اﺯ ﻛﻴﻨﻪ ﻭاﻧﺘﻘﺎﻡ ﺣﺮﻑ ﺯﺩ و ﻃﺮﻓﺪاﺭ ﺣﻘﻮﻕ ﺑﺸﺮ ﺑﻮﺩ! ﻧﻪ ﺗﺎ ﻛﻴﻨﻪ ﺗﻮ ﻗﻠﺐ و ﻗﻠﻤﺖ ﻫﺴت ﺗﻮ ﻫﻢ ﺩﺭ ﻫﻴﭻ ﺁﻳﻨﺪﻩ اﻱ ﻧﻤﻴﻮﻧﻲ ﺣﻘﻮﻕ ﺑﺸﺮ ﺭا ﺭﻋﺎﻳﺖ ﻛﻨﻲ.

حتما انتقاد و انتقاد ازخود و بالا بردن سطح پذیرش آن در فرد و جامعه از مهم ترین و راهگشا ترین خصوصیات انسان نوین و متکامله.

31 تیر ماه 1384

در دوماهی که گذشت علاوه بر گشت و گذار توخبرها و  مقاله های ا ینترنتی کلی کتاب خوندم و فیلم دیدم که می خواستم در باره خیلی از اونها مفصل بنویسم که متاسفانه فرصت نشد وفکر میکنم که مطلب در مورد خوندنی ها و دیدنی ها را باید داغ داغ و پس از اتمام مطالعه و یا هضم آن نوشت! ولی به هرحال سعی می کنم از حافظه و حس اثر پذیرم کمک بگیرم و در باره اشان چند کلمه ای بگویم

خرده جنایت های زناشوئی نوشته اریک امانوئل اشمیت ترجمه شهلا حائری     خیلی خوشم اومد

تولد اشباح یا تولدی دیگر نوشته مری داریوسک ترجمه عباس پژمان  بد نبود

1984 نوشته جودج اورول ترجمه صالح حسینی  به هرحال می بایست روزی می خوندمش

مجموعه داستان های کوتاه ساعت گرینویچ نوشته ان بیتی ترجمه احمد اخوت خیلی یادم نمیاد فکر کنم یکی دوداستان خوب داشت

مجموعه داستان های کوتاه تحت عنوان دوشس و جواهرفروش ترجمه نیره توکلی داستان های دیگرش بهتر بودند

زنی با نشان قرمز نوشته ناتانیل هاثورن ترجمه محمرضا شریعتی  من رو یاد مسیح باز مصلوب انداخت

هنوز در سفرم مجموعه نامه ها ونوشته های سهراب سپهری گردآوری توسط پریدخت سپهری  فکرکردم چقدر سهراب کم شناخته شد چون تو هیچ دار و دسته ای جای نمی گرفت

باغ آلبالو نوشته آنتوان چخوف ترجمه سیمین دانشور   ترجمه غلط داری بود که احتمالا مربوط به کارهای اولیه سیمین دانشور میشد

آقا ابراهیم و گل های کتابش نوشته اریک امانوئل اشمیت ترجمه موگه رازانی  خوشم اومد

مجموعه داستان های کوتاه تحت عنوان تاج نقره ای ترجمه فرشته توانگر داستان های دیگرش بهتر بودند

شریک جرم نوشته جعفر مدرس صادفی فکر میکنم خوب بود. نوشته های مدرس صادقی بی ادعا و روان هستند

سوءتفاهم در مسکو نوشته سیمون دوبووآ ترجمه مهستی بحرینی  من به هرحال دوبووآ را دوست دارم

مجموعه داستان های کوتاه تحت عنوان سوگواره ای برای دریا ترجمه اسداله امرائی  رضایتم جلب نشد

رمان خانه ای برای آقای بیسواس نوشته و. س. نایپل ترجمه مهدی غبرائی  اونائی که کتاب همنام را خوانده اند حتما این رمان برجسته را هم بخوانند و کسانی هم که فکرمیکنند در حق دولت آبادی که نوشته هایش جهانی نشده ظلم شده حتما به دقت وتکنیک و روانشناختی نایپل و تبحرش در نوشتن توجه کنند و بخصوص ترجمه بودنش

مجموعه داستان تحت عنوان ادبار و آینه نوشته محمود دولت آبادی فقط یک داستانش مربوط به سال 1374 بود که البته ضعیف تر از بقیه هم بود و تاریخ نوشته ها 1340 تا 1343 بود که امسال چاپ شده بودند.

حکایت دولت آبادی در ادبیات امروز بی شباهت به مسعود کیمیائی در سینمای امروز نیست!! هر دوی آنها هیچ حرف تازه ای برای امروز ندارند!! و رشد خاصی نداشته اند

یادداشت های زندان از مسعود بهنود مثل بقیه مقالاتش شیرین بود و خیلی از قسمتهایش قابل حدس والبته نیمی از این کتاب مربوط به زندان است وبقیه اش بر می گردد به گذشته های دورتر بهنود ونیز برخی از مقالات کتاب نشده اش .  خلاصه بی حوصله همه را یکجا و تحت یک عنوان چاپ کرده است. کاش خاطرات و زندگی نامه مفصل خودش را از ابتدا تا امروز ش را بخصوص خبرنگاریش را می نوشت . توهمین کتاب که شمه ای از دیدارهایش را از سران و وقایع بزرگ تاریخی نوشته خیلی جالبه

و فیلم ها یی که دیدم

Closer    با بازی جولیا رابرت روی سی دی  خوشم نیومد

فارغ التحصیل با بازی  داستین هافمن روی سی دی اونقدر که زبان زد تاریخ سینماست مرا نگرفت

سیمای زنی در دور دست از علی مصفا  روشنفکر بازی پر ادعا و مزخرفی بود

ماهی ها عاشق میشوند از علی رفیعی  غذاهای خوشمزه ای داشت و هنرپیشه های مطرح تویش بازی می کردند .ضعف هایی توفیلمنامه و نیز حرکات تئاتری اضافه ای تو بازی ها داشت. وبه دیدنش می ارزید

زن زیادی از تهمینه میلانی از واکنش پنجم  هم آبکی تر بود انگار تهمینه میلانی پیش از اینکه قصد فیلم ساختن وکار هنری کردن داشته باشه قصد شعار دادن داره! و فکر می کنم خودش هم از آبکی بودن فیلمنامه خبر داشته باشه ولی گیشه ومخاطب عام داشتن فیلم و شعارهایش یراش مهم تر باشه

رستگاری در ساعت هشت وبیست دقیقه ازسیروس الوند از این آدم قبلش هم انتظاری نداشتم که حالا بخواهم از آبکی بودن کارش شاکی باشم!!

شاخه گلی برای عروس !!!! تو سی دی اتوبوس تهران اصفهان!!!!! به همون اندازه سرگرم کننده بود و سوژه تکراری فیلم های کمدی فارسی هندی را داشت. و گله ای ازش ندارم!

نمایش شبیه خوانی برای استاد ماکان و همسرش مهندس رخشید فرزین از بهرام بیضائی  نمی دونم استاد چه اصراری داره که همسر دلبندش با اون صدای یکنواخت و بدون تغییر آهنگ حتما همه کارهایش را بازی کنه و تن صدایش روی بقیه هنرپیشه ها هم اثر بگذاره و نیز چرا استاد اصرار داره که شعارهای سیاسی بده و از قسمت هنری کار غافل بشه. راستش من هیچ چیز در مورد نمایش استاد نمی دونستم و تو ذهنم بود که داستانی از دوران ساسانی ومربوط به ایران قدیم خواهم خواند! فضای نمایش توقع مرا برآورده نکرد و خوب شد که برای تهیه بلیطش هیچ زحمتی نکشیده بودم!

چرا همه دارند کار خودشان را ول می کنند ونظریه پرداز سیاسی میشوند. و بخصوص منظورم آدم های استخون دار ومطرح هر و ادبیاتمان هست. وگرنه من نوعی هرچه می خواهم تووبلاگم بنویسم نه کسی از من توقعی داره و نه قراره سبکی از هنر وادبیات و یا سیاست روبپذیره!!

پیشنهاد میکنم به بقیه هم نظراتشون روتو وبلاگشون بنویسن و حتی الامکان به هنر و یا اثر هنری خودشون ضربه نزنند