کلاردشت
سبک ترین هوایی که تا کنون تجربه کرده ام.
لذت عمیقی بود.تماشای کوهستان.
همسفرانی همراه
حس خوب خیلی قدیم ها
حرف های آشنا
دستان ساده و بی ریا
سرمای لذت بخش و گل و لای سمج
دریاچه ولشت
مارهای در نیزار
سایبان کوچکی از درختچه ها
بیچاره قزل آلائی ها که بر ذغال ما کباب شدند!
لذت وسبکی و مرگ و زندگی تنیده در هم
پا بر پدال قایق وخنده های کودکانه
چشم بر جاده و تپه های پر نشانه
پاییزان کوچه ما بود
باغی پر از مرغ و چند خروس
بیا تو بازم بیا تو
تیکه تیکه کردی دل منو
....................................
....................................
یادتون کردم. خواستم یادمون نره. چه خوبه این همه راز داشتن
هر دوستی رازی دارد
رازی مخصوص خود
و این راز را طوری گفتم که فقط ما بدونیم و ما!!!