ﻧﻤﻴﺸﻪ اﺯ ﻛﻴﻨﻪ ﻭاﻧﺘﻘﺎﻡ ﺣﺮﻑ ﺯﺩ و ﻃﺮﻓﺪاﺭ ﺣﻘﻮﻕ ﺑﺸﺮ ﺑﻮﺩ! ﻧﻪ ﺗﺎ ﻛﻴﻨﻪ ﺗﻮ ﻗﻠﺐ و ﻗﻠﻤﺖ ﻫﺴت ﺗﻮ ﻫﻢ ﺩﺭ ﻫﻴﭻ ﺁﻳﻨﺪﻩ اﻱ ﻧﻤﻴﻮﻧﻲ ﺣﻘﻮﻕ ﺑﺸﺮ ﺭا ﺭﻋﺎﻳﺖ ﻛﻨﻲ.

حتما انتقاد و انتقاد ازخود و بالا بردن سطح پذیرش آن در فرد و جامعه از مهم ترین و راهگشا ترین خصوصیات انسان نوین و متکامله.

28 شهریور ماه 1384

دوباره صبح زود. دوباره پنجره های باز وهوای ابری. دوباره وقتی برای نوشتن. دوباره لذت تدارک یک سفر. دوباره کلی هیجان وناشناخته های کشف کردنی.

وای چقدر دلم می خواد بنویسم! چقدر دلم می خواد حرف بزنم! چقدر دلم می خواد بگویم که حس خیلی خوبی دارم. بگم چقدر زندگی می تونه لذت بخش باشه. چقدر عالیه که سرمون رو بالا می گیریم ویهو کلی زیبائی فراموش شده می بینیم!

 چرا باید سر را پایین انداخت و همینطور بی توجه به همه چیز هی راه رفت وخستگی ملال آور داشت؟

یه لحظه فقط یه لحظه کافیه از زندگی هر روزه جدا بشیم و یه جور دیگه نگاه کنیم. یه بازی دیگه. یه نوع راه رفتن دیگه. یه لباس دیگه .

یه لحظه همه چیز رو زیر روکنیم. جای جدی ها وشوخی هامون  رو عوض کنیم وببینیم واقعا کدومشون درستند و تو جای مناسب خود قرار گرفته اند؟

سخت نگیریم. خودمون روسبک کنیم وبگیم همه چیز اگه یه جور دیگه بشه بهتر میشه ! یعنی همه چیز رو یه جور دیگه نگاه کنیم. از یه طرف دیگه. با یه عمق وسطح دیگه. با یه نورپردازی وآهنگ دیگه .

دارم فکر میکنم که هر لحظه چه عمر طولانی میتونه باشه. یه زندگی تازه و پر از طراوت.

از فکر اینکه هر لحظه میشه بازی روبهم زد و یه بازی دیگه شروع کرد کلی خوشحال میشم!

چه خوبه فراموشی!!!

چه خوبه یادآوری!

چه خوبه که می تونیم فراموش کنیم ویا بیاد آوریم!

 فراموشی یعنی قبول یه واقعیت که اتفاق افتاده ومثل همه حادثه های اتفاق افتاده قبلی سپری شده!

پذیرفتن شرط فراموشیه و فراموشی شرط دوباره ودوبار ه و هزار باره زندگی کردنه!

و یادآوری خود زندگیه!!! یاد آوری فراموش نکردنه واقعیته واینکه همیشه می شه منتظر لحظه های خوب وزیبا بود!

 یاد آوری یعنی بالاتر از هر سیاهی می تونه سیاهی دیگری وجود داشته باشه که از سفیدی امروزش لذت ببریم!!!

برای لذت بردن همیشگی اجبار داریم که از نبودن در وضعیتی بدترآگاه باشیم!!

لذت را همواره در امکاناتی که داریم ویا میشه داشته باشیم باید جستجو کرد.

گسترش امکانات وقتی مفیدند که مورد استفاده ما قرار بگیرند وسبک مان کنند نه اینکه بر سنگینی بارهای ناخواسته امان بیفزایند وقدم های مان را کند و کندتر کنند.

چقدر داره توجامعه ما به حمالان پول وثروت اضافه میشه!

میگه چه ربطی داره این حرف هایی که می زنی؟

میگم وبلاگمه ! دوست دارم بگم. دوست دارم احساسات وفکرهای خودم روبریزم بیرون و سبک بشم.

دوست دارم حرف هامو بزنم و احساستم را بگم  و در بند شعر گفتن ومتن ادبی را آرایش دادن نباشم!

دلم می خواد لاافل اینجا همینجا وهمین لحظه خودم رو رها کنم و اونطوری باشم که دلم می خواد