ﻧﻤﻴﺸﻪ اﺯ ﻛﻴﻨﻪ ﻭاﻧﺘﻘﺎﻡ ﺣﺮﻑ ﺯﺩ و ﻃﺮﻓﺪاﺭ ﺣﻘﻮﻕ ﺑﺸﺮ ﺑﻮﺩ! ﻧﻪ ﺗﺎ ﻛﻴﻨﻪ ﺗﻮ ﻗﻠﺐ و ﻗﻠﻤﺖ ﻫﺴت ﺗﻮ ﻫﻢ ﺩﺭ ﻫﻴﭻ ﺁﻳﻨﺪﻩ اﻱ ﻧﻤﻴﻮﻧﻲ ﺣﻘﻮﻕ ﺑﺸﺮ ﺭا ﺭﻋﺎﻳﺖ ﻛﻨﻲ.

حتما انتقاد و انتقاد ازخود و بالا بردن سطح پذیرش آن در فرد و جامعه از مهم ترین و راهگشا ترین خصوصیات انسان نوین و متکامله.

22 آبان ماه 1384

استکهلم ! امروز ديگه روز آخره. ولی نمی خوام آخرين ديدارمون باشه. مثل هميشه آرزو می کنم دوباره من رو بخوای که بيام.همه فصل هايت را تجربه کردم.هم پاييزت زيبا بود و هم تابستانت دلنشين.زمستانت گرچه برای اهاليت سخت غمگين و سرد جلوه می کند ولی من يادم است که روشنائی سپيدش حس عجيبی بود که سرمايش را دوست داشتنی می کرد.از بهارت اگر بخوام بگويم برق شادی در چشمان مردمی بود که به يکباره انگار ديوانه می شدند!

 همين ديروز بود که آمدم.همين لحظه پيش بود که می رفتم. هی ديروزها. هی امروزها. و هی فرداهاست که می آيند و می روند.و زندگی همینطور ادامه دارد. و دلتنگی همينطور خود را دربستر زمان رها می کند.ومن هی سعی می کنم که تو همين اکنون زندگی کنم.اکنون را دريابم. اکنون را که هنوز با تو هستم. اکنون را که ديگر هيچ شباهتی با لحظه پيش ندارد. اکنون را که از من می خواهد نفسی تازه بدمم در روح لحظه ای که هست. نفسی تازه در انديشه ای که هی خود را برهم می زند و هی در تلاش به تعادلی جديد همه چيز را دوباره تعريف می کند.

می خوام خيلی از مشق هامو خط بزنم. می خوام دوباره يه جور ديگه مشق هامو بنويسم.آی چقدر کار دارم! سوال های تازه!‌ پاسخ هايی ديگه جای جواب های ديروز