ﻧﻤﻴﺸﻪ اﺯ ﻛﻴﻨﻪ ﻭاﻧﺘﻘﺎﻡ ﺣﺮﻑ ﺯﺩ و ﻃﺮﻓﺪاﺭ ﺣﻘﻮﻕ ﺑﺸﺮ ﺑﻮﺩ! ﻧﻪ ﺗﺎ ﻛﻴﻨﻪ ﺗﻮ ﻗﻠﺐ و ﻗﻠﻤﺖ ﻫﺴت ﺗﻮ ﻫﻢ ﺩﺭ ﻫﻴﭻ ﺁﻳﻨﺪﻩ اﻱ ﻧﻤﻴﻮﻧﻲ ﺣﻘﻮﻕ ﺑﺸﺮ ﺭا ﺭﻋﺎﻳﺖ ﻛﻨﻲ.

حتما انتقاد و انتقاد ازخود و بالا بردن سطح پذیرش آن در فرد و جامعه از مهم ترین و راهگشا ترین خصوصیات انسان نوین و متکامله.

14 بهمن ماه 1384

آخرین فیلم هایی که یکشنبه و دوشنبه تو جشنواره رفتم. فیلم های کوتاه گرجستان تو سالن عصرجدید3 واگن کوچک, رودخانه,کلمه حذف شده,دین,27 درجه سانتیگراد, دریاچه , اوا,هفته آفتابی که از این میان فقط فیلم های دین و اوا قابل دیدن بودند!

و اما تو سینما فلسطین 2 فیلم اوا پرون فوق العاده بود. بخصوص بازی هنرپیشه زن فیلم که نقش اویتا را بازی می کرد. من کنجکاو شدم که بازی مادونا را هم که همین نقش را ایفا کرده ببینم. چون فکر کردم مگر بهتر از این هم می شود بازی کرد؟ به هرحال این فیلم مرا تشویق کرد که فیلم هی بیشتری از آمریکای لاتین ببینم.

فیلم سه اتاق دلگیر از  فنلاند محصول 2004 به کارگردانی پیریو هونکاسالو که در باره چچن بود واقعا دلگیر بود. البته زیر نویس انگلیسی عنوان سه اتاق مالیخولیا  را روی فیلم گذاشته بود. به هرحال یه گوشه تلخ از جهانی که توش زندگی می کنیم و یه بن بست سیاسی دیگه که نمی دونیم باید روی  رفتار کوتاه مدت سیاسی و خشن آن چشم ها را بست یا بر رفتار همیشگی و انسانی تاکید داشت. اویتا تو فیلم اوا پرون حرف قابل تاملی را  خطاب به شوهرش پرون رئیس جمهور  آرژانتین بارها تکرار کرد که رفتار دمکراتیک تو با کسانی که مطمئن هستیم اگر حکومت را بدست بگیرند هرگز دمکرات نخواهند بود بسیار احمقانه است.

فیلم گلهای پژمرده از جیم جارموش با بازی عالی بیل موری در نقش دان جانسون محصول 2005 آمریکا از اون فیلم های خوبی بود که حتما باید بدون سانسورش را ببینم  و البته روی پرده سینما. از ریتم فیلم و صحنه های جنبی داستان و موزیک های مناسب و بجا ی آن خیلی لذت بردم. بنظرم همه چیز در خدمت فیلم و داستان بود و موضوع زائدی در آن اتفاق نمی افتاد. این آخرین فیلمی بود که تو جشنواره دیدم و برایم اختتامیه خوبی محسوب میشد. خانم میم فرصت دیدن این فیلم را از دست داد ولی وقتی دیروز توی کوهستان و هنگام گام برداشتن روی برف ها از فیلم مستندی از سامان سالور بنام آرامش با دیازپام که در باره یه پسر موسیقیدان تربت جام بود که از ساز های بسیار قدیمی و سنتی شروع کرده بود و تا راک و بولوز رسیده بود و نظرات خیلی رک و قشنگی در باره آدم های بیخودی مطرح موسیقی ایران می گفت و از آهنگ های ساخته شده ونواخته شده توسط او حرف می زد خیلی حسودی ام شد وبخودم گفتم کاش من جای این فیلم آمریکائی که حتما امکان دوباره دیدنش رادارم اون فیلم مستند قشنگ و پسر موسیقیدان گمنام که به گفته خانم میم در ضمن داشتن استعداد زیاد شناخت خوبی هم از ادبیات داشت را می دیدم.

چقدر آدم نابغه و بی ادعا تو این دنیا وجود دارند که ما از شناختن ودیدنشان محرومیم. آدم های مشهور حتما اگر شده حتی ذره ای فرصت طلبی و خودخواهی دارند که در سطحی وسیع مطرح می شوند!

و....و....کوهستان دیروز هم چون هفته های قبل زمستان برایم رویایی و دوست داشتنی بود با وجود سردرد وحشتناکی که از شب قبل دچارش بودم و هنوزم رهایم نمی کند! اون درد هم نمی خواست لذت در کوهستان بودن را از کف بدهد!!

رنگ ها چقدر خوبند که توان کوتاه و تاکید کردن جملات را دارند!