ﻧﻤﻴﺸﻪ اﺯ ﻛﻴﻨﻪ ﻭاﻧﺘﻘﺎﻡ ﺣﺮﻑ ﺯﺩ و ﻃﺮﻓﺪاﺭ ﺣﻘﻮﻕ ﺑﺸﺮ ﺑﻮﺩ! ﻧﻪ ﺗﺎ ﻛﻴﻨﻪ ﺗﻮ ﻗﻠﺐ و ﻗﻠﻤﺖ ﻫﺴت ﺗﻮ ﻫﻢ ﺩﺭ ﻫﻴﭻ ﺁﻳﻨﺪﻩ اﻱ ﻧﻤﻴﻮﻧﻲ ﺣﻘﻮﻕ ﺑﺸﺮ ﺭا ﺭﻋﺎﻳﺖ ﻛﻨﻲ.

حتما انتقاد و انتقاد ازخود و بالا بردن سطح پذیرش آن در فرد و جامعه از مهم ترین و راهگشا ترین خصوصیات انسان نوین و متکامله.

2 فروردین ماه 1385

سال نو مبارک. همیشه عادت داشتم مراسم خداحافظی با سالی که گذشت و سلام به سال نو داشته باشم ولی آنقدر به لحاظ کاری سرم شلوغ بود که فرصت نوشتن پیدا نکردم. حالا می خوام بترتیب ننوشته های عقب افتاده را بنویسم.

با تمام شلوغی هایی که داشتم سینما رفتن را هرگز از قلم نیانداختم. 2 بار فیلم چهارشنبه سوری از اصغر فرهادی را دیدم و یکبار هم فیلم ما همه خوبیم. فیلم چهارشنبه سوری از اون فیلم های ایرانی نادری ست که فیلم نامه اش ساختار محکم و خوبی دارد. و البته در بار دوم دیدنم متوجه 2 اشتباه در دیالوگ شدم و اینکه می تونست بهتر از این هم باشه. خب طبیعیه که برای هراثرهنری همیشه این امکان را برای بهتر بودن قائل باشیم. بازی هدیه تهرانی از اون بازی های بسیار قوی سینمای ایران بود ونشان از تلاش و پیشرفت او در بازیگری. کاری که هرگز نیکی کریمی انجام نداد. بازی پانته آ بهرام نیز فوق العاده عالی بودو جا داشت بیش از این در مقالات سینمائی از او یاد شود.این بازیگر قوی تئاتر ایران نیز از اون آدم های باهوشیه که زود به اشتباهات خودش پی میبره و به اصلاح خودش می پردازه. و این خیلی اهمیت داره.

به ترانه علیدوستی  هم وقتی بار دوم فیلم را دیدم امتیاز بیشتری دادم. در صحنه هائی نگاه او بسیار عالی بود.هر چند که تن خاص صدای او نقش پذیریش را محدود می کنه و نمیشه طیف خیلی وسیعی از نقش ها را به او سپرد.برای  حمید فرخ نژاد هم ایفای عالی  نقش کار پر زحمتی نبود چرا که بنظرم  خیلی از حرکات کاراکتر خودش دور نبود. بازی زن همسایه و زن سریدار که هردو از هنرپیشه های تئاتر بودند نیز بازی های بسیار خوبی بود. و کودک خردسال فیلم نیز حسابی از عهده کارش برآمده بود. که خب میشه خیلی از این خوب بازی کردن ها را به حساب کارگردان هم گذاشت که البته انتخاب چهره ای که باید نقش شوهر مطلقه زن آرایشگر را بازی می کرد گویا و مناسب کسی که یه لحظه تصمیم می گیره زنش را بگذاره و برود نبود.

و باز بگویم که فیلم نامه نقطه قوت فیلم بود ونمی دونم فکر اصلی ازمانی حقیقی بوده یا اصغر فرهادی ولی مهم نیست مهم اینه که محصول خوبی به سینمای ایران ارائه شد.و اینکه تماشگربا همه آدم های فیلم احساس انسانی برقرار می کنه و موقعیت و اعمالشان را قابل توجیه میدونه خیلی مهم بود.نه شوهر ذاتا آدم بدی بود و نه زن آرایشگر. ضمن اینکه مژده زن خیانت دیده هم حق داشت که به شوهرش ظنین باشه, عشقش را باور نکنه و خود دچار وسواس و بیماری روحی بشه. خلاصه این فیلم را میشه سومین بار هم دید. و میشه گذاشتش نزدیک فیلم بوتیک.

فیلم ما همه خوبیم از بیژن میرباقری هم فیلم اجتماعی با ارزشی بود که می تونست خیلی بهتر باشه. دلچسب نبود. شاید نشه علتش را زود پیدا کرد ولی حس می کردی که یه چیزهائی هست که نمی گذارند فیلم را آنطور که باید دوست داشته باشی. از نقاط قوت فیلم بازی بسیار خوب و قوی لیلا زارع بود و نیز تدوین خوبی که روی گنجاندن فیلم های ویدوئی تو شکم فیلم شده بود. محسن قاضی مرادی که نقش پدر خانواده را بازی می کردرا دوست دارم ومثل همیشه از عهده نقشش برآمد. او نیز مثل فرخ نژاد تاکنون نقش هایی را که بازی کرده و یا حداقل من دیده ام کاراکترهای خیلی متفاوتی نداشته اند که بخواهیم قضاوتی در توانائی شان داشته باشیم. و اصولا تو سینمای ایران ما هنرپیشه ای که نقش های موفق و بسیار متفاوت و دور از هم بازی کرده باشند کم داریم. شاید اگرمن هم کارگردان بودم کمتر ریسک می کردم و نقش ها را از کارکترهای نزدیک به نقش انتخاب می کردم. بخصوص اگر ادعای جهانی بودن فیلم را می کردم و می خواستم در جشنواره های مختلف گردشش بدهم. فرنگی ها از کجا بدونند که ما بایگانی نقش و هنرپیشه داریم!! اونا حتما همون لحظه دارن می پان که طرف از عهده ایفای نقشش برمیاد یا نه!

وای چقدر طولانی شد این نوشته ها! اصلا قصد نداشتم اینقدر روده درازی کنم. ببخشید!