ﻧﻤﻴﺸﻪ اﺯ ﻛﻴﻨﻪ ﻭاﻧﺘﻘﺎﻡ ﺣﺮﻑ ﺯﺩ و ﻃﺮﻓﺪاﺭ ﺣﻘﻮﻕ ﺑﺸﺮ ﺑﻮﺩ! ﻧﻪ ﺗﺎ ﻛﻴﻨﻪ ﺗﻮ ﻗﻠﺐ و ﻗﻠﻤﺖ ﻫﺴت ﺗﻮ ﻫﻢ ﺩﺭ ﻫﻴﭻ ﺁﻳﻨﺪﻩ اﻱ ﻧﻤﻴﻮﻧﻲ ﺣﻘﻮﻕ ﺑﺸﺮ ﺭا ﺭﻋﺎﻳﺖ ﻛﻨﻲ.

حتما انتقاد و انتقاد ازخود و بالا بردن سطح پذیرش آن در فرد و جامعه از مهم ترین و راهگشا ترین خصوصیات انسان نوین و متکامله.

22 مرداد ماه 1385

این مطلب را یکی از بچه ها برام فرستاده بود و منبعش را مشخص نکرده بود ولی بنظرم خیلی جالب اومد. آدم ر ا دچار تناقض زیادی تو ارزیابی موقعیت می کنه. فاصله زیادی برام بود از نتیجه گیری احساسی اولیه ام تا فکر کردن منطقی به این داستان و دور زدن ناگفته هایش.

خب، بعدش چي؟

يك تاجر آمريكايي نزديك يك روستاي مكزيكي ايستاده بود كه يك قايق

كوچك ماهيگيري از بغلش رد شد كه توش چند تا ماهي بود. از مكزيكي

پرسيد : چقدر طول كشيد كه اين چند تا رو گرفتي؟ مكزيكي پاسخ داد :

مدت زيادي طول نكشيد .

آمريكايي : پس چرا بيشتر صبر نكردي تا بيشتر ماهي گيرت بياد؟

مكزيكي : چون همين تعداد هم براي سير كردن خانواده ام كافيه.

آمريكايي : اما بقيه وقتت رو چه كار مي كني؟

مكزيكي : تا دير وقت مي خوابم، يك كم ماهيگيري مي كنم، با بچه هايم

بازي ميكنم، بعد ميرم تو دهكده مي چرخم . يه گيلاس مشروب ميخورم

و با دوستانم شروع مي كنيم به گيتار زدن و آواز خوندن و خوشگذروني.

خلاصه اين هم زندگي ماست.

آمريكايي : ببين من تو هاروارد درس خونده ام و مي تونم كمكت كنم. تو

بايد بيشتر ماهيگيري كني . اون وقت مي توني با پولش يه قايق بزرگتر

بخري . بعد با درآمد اون چند تا قايق ديگه هم اضافه ميكني. اون وقت كلي

قايق براي ماهيگيري داري !

مكزيكي : خب بعدش چي؟

آمريكايي : به جاي اينكه ماهي ها رو به واسطه بفروشي، اونها رو مستقيمأ به

مشتريها ميدي و براي خودت كار و بار درست ميكني ... بعدش كارخونه

راه مي اندازي و به توليداتش نظارت مي كني... اين دهكده كوچك را هم

ترك م كني و ميري مكزيكوسيتي... بعدأ لوس آنجلس و از اونجا هم

نيويورك .... اونجاست كه دست به كارهاي مهمتري ميزني.

مكزيكي : اما آقا ! اين كار چقدر طول ميكشه؟ آمريكايي : پانزده تا بيست

سال !

مكزيكي : اما بعدش چي آقا؟

آمريكايي : بهترين قسمتش همينه : موقع مناسب كه گيرت اومد ميري و

سهام شركتت رو به قيمت خيلي بالا ميفروشي! اين كار برايت ميليون ها

دلار عايدي داره.

مكزيكي : ميليو نها دلار !!! آه ! خب بعدش چي؟

آمريكايي : اون وقت بازنشسته مي شوي! ميري يه دهكده ساحلي كوچك،

جايي كه ميتوني تا ديروقت بخوابي، يك كم ماهيگيري كني، با بچه هات

بازي كني، بري دهكده و يه گيلاس مشروب بنوشي و تا ديروقت با

دوستات گيتار بزني و آواز بخوني و خوش بگذروني