ﻧﻤﻴﺸﻪ اﺯ ﻛﻴﻨﻪ ﻭاﻧﺘﻘﺎﻡ ﺣﺮﻑ ﺯﺩ و ﻃﺮﻓﺪاﺭ ﺣﻘﻮﻕ ﺑﺸﺮ ﺑﻮﺩ! ﻧﻪ ﺗﺎ ﻛﻴﻨﻪ ﺗﻮ ﻗﻠﺐ و ﻗﻠﻤﺖ ﻫﺴت ﺗﻮ ﻫﻢ ﺩﺭ ﻫﻴﭻ ﺁﻳﻨﺪﻩ اﻱ ﻧﻤﻴﻮﻧﻲ ﺣﻘﻮﻕ ﺑﺸﺮ ﺭا ﺭﻋﺎﻳﺖ ﻛﻨﻲ.

حتما انتقاد و انتقاد ازخود و بالا بردن سطح پذیرش آن در فرد و جامعه از مهم ترین و راهگشا ترین خصوصیات انسان نوین و متکامله.

1 مهرماه 1387

می خوام بگم همه بحث ها و حرفا و نظرات و زندگی ها و گوناگونی هاشون و طبقات اجتماعی و سطوح مختلف فرهنگی و اجتماعی که تو ذهن من و شما و هرجا صحبتشون هست این نیست که فقط بحث های ایرانی باشه. نه اینجا هم هست و شاید همه جای دنیا و فقط بقول آذرجان صحبت سر شدت و ضعف باشه وخب  همین شدت و ضعف هم هست که نارضایتی و غیر قابل تحمل بودن را مطرح می کنه.

با این مقدمه باز چند تا از تجربه هام رو بنویسم. بگم که معلم کلاس زیان من همیشه و همیشه مثل معلم های ما میگه خب من یه معلم هستم بودجه ام بیشتر از این نمیرسه. باید حواسم به خرج کردن هام باشه تا از عهده زندگی خونواده بربیام. اینجا هم معلم ها آگاه تر و دلسوزتر  و حساس تر هستندنسبت به مشکلا ت و مسائل اجتماعی. و بگم که اینجا هم هترپیشه های تئاتر فقط بخاطر دل خودشون انرژی می گذارند و توقعی ندارند که زندگیشون با تئاتر تامین بشه. دوست کانادائی من که بیش از شصت سال سن داره و تو کلی نمایش معروف بازی کرده و چندین فیلم هم از جمله مارکوپلو هالیوود رو تو پرونده اش داره توی اداره آمار کار می کنه.  و مارک کانادا یی که کارگردانی سینما خونده و چند فیلم هم بازی کرده  با ماشین استیشنش اثاث جابجا می کنه. و ما موقع اسباب کشی خونه مون باهاش آشنا شدیم. در مورد نقاشان و نویسنده ها و شاعرها و هم می تونه همین حرفا درست باشه. دوست نویسنده و باز هم کانادائی من هی شغل عوض می کنه و هی از خودش مایه میگذاره برای نوشتن چیزهائی که خودش دوست داره.( من هی بر لفظ کانادائی تاکید می کنم که گفته باشم که این وضعیت ها ربطی به مهاجر بودن نداره.) دارم از ماهیت شغل ها حرف می زنم که در کلیت همون خصوصیت و امکان و اثرگذاری را دارند و بله فقط شدت و ضعف دارند با مشابه شون تو مملکت ما یا یه جای دیگه دنیا.

و دیدن و تجربه های تازه من میگن که همیشه باید یه جوری این زندگی رو جمع و جورش کرد و همیشه دونست که جای یه چیزی کمه. یه چیزی که ممکنه تغییر اسم و شکل بده ولی همیشه اسمش چیزیه که کمه.